حتماً تابهحال این جمله را از زبان روانشناسان و مشاوران شنیدهاید که به مراجع خود میگویند: مشکل شما ریشه در دوران کودکی شما دارد. این روانشناسان دارای رویکرد روانکاوی هستند و با این رویکرد میخواهند مشکل بیمار خود را حل کنند. یکی از معروفترین روانشناسان که سهم چشمگیری در روانکاوی، رواندرمانی و مشاوره دارد زیگموند فروید است. چون روانکاوی معتبرترین نظریه درمانی در دهههای ۱۹۳۰، ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بوده است، تقریباً تمام نظریهپردازان بزرگ در آغاز کارشان آموزش روانکاوی دیدهاند. ما برای شناخت تفکر روانکاوانه معاصر به شناخت چهار جهتگیری نظری اصلی این رویکرد به ترتیب ۱- نظریه سائق فروید ۲- روانشناسی ایگو ۳- روابط محملی ۴- روانشناسی خود نیاز داریم. مشاورمود قصد دارد در این مقاله تأثیر روانکاوی بر روانشناسی و درمان روانکاوانه را توضیح دهد. درمان با روشهای سنتی روانکاوی، چند سال طول میکشد، به همین دلیل بعداً فنون و روشهای کوتاهمدتتر و خلاصهتری ابداع شدند که در آنها از فنون مستقیمتری استفاده میشد. مرکز مشاوره در زنجان (مشاورمود) با بهرهگیری از روانکاوانه برجسته آماده ارائه خدمات مشاورهای به مراجعان محترم است.
ساختار شخصیت از نظر فروید در روانکاوی
از نظر فروید سه نظام اصلی در ساختار شخصیت؛ اید (نهاد)، ایگو (خود) و سوپر ایگو (فراخود) هستند. به طور مختصر میتوانیم بگوییم که اید معرف نیروهای عنانگسیخته زیستشناختی، سوپر ایگو معرف ندای وجدان اجتماعی و ایگو معرف تفکر خردمندانه است که واسطه دو نظام دیگر و رابط آنها با واقعیت است.
اید: اید تابع اصل لذت است. طفل در هنگام تولد فقط دارای اید است. نوزاد تمام تلاش خود را صرف برآوردهکردن نیازهایش میکند (اصل لذت). اطفال یا بزرگسالانی که فقط اید آنها کار میکند دنبال کسب لذت و فرار از درد هستند.
ایگو: ایگو با مقاومت در برابر اصل لذت یا به تعلیق درآوردنش در واقع پیرو اصل واقعیت است. برای مثال کودک یاد میگیرد هروقت گرسنه شد بهجای گریه کردن، درخواست غذا کند. نام این تفکر واقعبینانه، فرایند ثانویه است که نقطه مقابل خیالپردازی در فرایند اولیه میباشد.
سوپر ایگو: اید و ایگو جنبههایی از خود فرد هستند درحالیکه سوپر ایگو معرف ارزشهای والدین و در تعبیری کلیتر معرف معیارهای جامعه است. سوپر ایگو معرف رفتارهایی است که مورد تأیید والدین هستند سوپر ایگو غیر خردگرا، کمالطلب و آرمانگرا است. سوپر ایگو جلوی اید و ایگو را میگیرد و نیازهای زیستشناختی (اید) و تلاش واقعبینانه برای کمال (ایگو) را مهار میکند.
مکانیسمهای دفاعی در روانکاوی
مکانیسمهای دفاعی واقعیت را در سطح ناهشیار انکار یا تحریف میکنند. شناخت مکانیسمهای دفاعی بیمار برای روانکاوان بسیار مهم است. استفاده کم و گاهگاه از مکانیسمهای دفاعی میتواند در کاهش فشارهای روانی ارزشمند و مؤثر باشد ولی استفاده زیاد از آنها جنبه آسیبزا به خود میگیرد و باعث میشود شخص از مواجه شدن با واقعیت طفره برود. در بخش زیر با بعضی از مکانیسمهای دفاعی متداول آشنا میشوید.
- واپس رانی: یکی از مکانیسمهای دفاعی مهم، واپس رانی اضطراب است. این مکانیسم، مبنای دیگر مکانیسمها نیز هست. واپسرانی به ایگو اجازه میدهد افکار، خاطرات یا احساسات دردناک را از محدوده هشیاری بیرون براند. رویدادهای دردناک پنج سال اول زندگی معمولاً واپسرانده و ناهشیار میشوند. فروید در کارهایش با بیماران مبتلا به اختلالات هیستریایی متقاعد شد آنها تجربههای جنسی و دیگر تجربههای دردناک خود را واپس راندهاند و با واکنشهای تبدیلی خاصی چون فلج شدن دستها، پاسخ میدهند.
- انکار: انکار که تا حدودی شبیه واپسرانی است یعنی تحریف کردن یا تصدیق نکردن افکار، احساسات یا مشاهدات. مثلاً وقتی شخص خبردار میشود همسرش در جریان تصادف اتومبیل مرده است قبول نمیکند وی مرده است.
- واکنش وارونه: یکی از راههای عدمپذیرش تکانههای نامقبول این است که عملی خلاف آنها انجام بدهیم تا اسیر اضطراب حاصل از آن تکانه نشویم برای مثال زنی که از شوهرش متنفر است بیش از حد به او عشق میورزد و خودش را وقف شوهرش میکند تا نفرت از شوهرش، زندگی مشترک آنها را به خطر نیندازد.
- فرافکنی: فرافکنی یعنی نسبت دادن احساسات یا افکار نامقبول خودمان به دیگران. مثلاً مردی که ازدواج موفقی ندارد معتقد است تمام دوستانش هم ازدواجهای ناموفقی دارند و سرنوشتی شبیه سرنوشت او دارند. با این کار از ازدواج ناموفق خودش آزرده نمیشود.
- دلیلتراشی: مردم وقتی عملکرد ضعیفی دارند یا چیزی را از دست میدهند و شکست میخورند معمولاً برای کمکردن اضطراب و کاهش سرخوردگی خود، دلیل و بهانه میآورند. مثلاً کسی که امتحان خوبی نداده ممکن است بگوید آدم خنگی است.
مراحل رشد روانی جنسی از نظر فروید در روانکاوی
مرحله دهانی: طفل از زمان تولد تا تقریباً ۱۸ ماهگی، مرحله دهانی را میگذراند. در این مرحله وی روی خوردن و مکیدن متمرکز است و لبها، دهان و گلو در آن نقش اصلی را بازی میکنند. در مرحله دهانی، وابستگی به مادر برای رفع حوایج و ارضاء شدن نیازها نقش بسیار مهمی دارد. در این مرحله، دهان نهتنها نقش فرو بردن و خوردن را بازی میکند بلکه گازگرفتن، تف ریختن و بستن را نیز انجام میدهد.
مرحله مقعدی: بین ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی، مقعد منبع اصلی لذت است، در این مرحله، کشف فرایندهای بدنی مثل لمس کردن و بازی با مدفوع مهم میشوند. اگر بزرگسالان با این کارهای کودکان برخورد خشنی داشته باشند، عزتنفس کودکان تضعیف خواهد شد. در این مرحله، کودک کنترل مدفوع را یاد میگیرد. تعارضات کودکان با والدین بر سر آداب توالت رفتن در این مرحله میتواند خصوصیات شخصیتی خاصی را در دوران بزرگسالی برای آنان ایجاد کند مثل نظم و نظافت افراطی (شخصیت مقعدی احتباسی) یا بینظمی و خرابکاری (شخصیت مقعدی دفعی).
مرحله آلتی: از ۳ تا ۵ یا ۶ سالگی، محدوده آلت تناسلی منبع اصلی کامروایی جنسی است. در این مرحله، نوازش و دستکاری آلت تناسلی پسران و کلیتوریس دختران لذتبخش میشود. مفهوم اضطراب اختگی به ترس پسران از این که آلت تناسلی آنها را قطع کنند، اطلاق میشود. پدر و مادرها خصوصاً در عصر ویکتوریا که استمناء را عمل مخربی میدانستند سعی میکردند با ترساندن پسربچهها از این که آلت تناسلی خود را از دست خواهند داد، جلوی استمنای آنان را بگیرند. مفهوم غبطه قضیب در مورد دخترانی به کار میرود که نمیدانند چرا آلت تناسلی مردانه ندارند و فکر میکنند شاید چون کار اشتباهی انجام دادهاند آن را ندارند. به نظر فروید، مشکلات شخصیتی بعدی، معلول همین اضطراب اختگی یا غبطه قضیب است. تمایل جنسی به والدین در پسرها موجب عقده ادیپ و در دخترها موجب عقده الکترا میشود (هرچند عقده الکترا بعد از نوشتههای فروید حذف شد).
مرحله نهفتگی: پس از رفع تعارضات ناشی از عقده ادیپ، کودک وارد مرحله نهفتگی میشود. این مرحله از ششسالگی تا دوازدهسالگی (بلوغ) طول میکشد و یک مرحله روانی جنسی محسوب نمیشود چون انرژی جنسی (و تکانههای دهانی و مقعدی) بهسوی دیگری هدایت میشوند. در این دوره، نیروی جنسی (لیبیدو) واپس رانده میشود و کودکان انرژی خود را صرف مدرسه، دوستان، ورزش و سرگرمیهای مختلف میکنند.
مرحله تناسلی: مرحله تناسلی از ابتدای نوجوانی یعنی حدوداً ۱۲ سالگی شروع میشود و تا آخر عمر ادامه مییابد. فروید بیشتر به رشد در دوران کودکی توجه داشت تا رشد در دوران بزرگسالی.
رویکردهای روانکاوانه به درمان
اگرچه روانکاوان از نظریههای سایق، ایگو، روابط مخملی و روانشناسی خود به شیوههای متفاوتی استفاده میکنند ولی در درمان، رویکردهای مشابهی دارند هدف آنان از درمان، کسب بینش در مورد انگیزههای ناهشیار است. روانکاوان در استفاده از آزمونها و گوشدادن به رویاهای بیماران و سایر موارد بر کشف مواد ناهشیار تمرکز میکنند. آنها بسته به این که روانکاوی (سنتی) انجام میدهند یا روانکاوی غیرسنتی، خنثی بودن یا همدلی با بیمار را پیشه میکنند. ولی در هر دو نوع درمان، شناخت مواد ناهشیار منوط به مقابله با مقاومت است. هر یک از موضوعات مورد اشاره بعداً در همین مقاله توضیح داده خواهند شد. فنونی مثل تفسیر انتقال یا رؤیاها و انتقال متقابل (احساسات درمانگر در مورد بیماران) را میتوانیم بر مبنای هر یک از این چهار رویکرد مورداستفاده قرار بدهیم.
هدفهای درمان روانکاوی
روانکاوی و رواندرمانی روان پویشی، باهدف ایجاد تغییر در شخصیت و ساختار منش انجام میشوند. در این جریان، بیماران تعارضات ناهشیار خویش را رفع میکنند و شیوههای رضایتبخشتری برای کنار آمدن با مشکلاتشان پیدا میکنند (بیماران با تحلیل تجارب دوران کودکی به خودشناسی میرسند. آنها به کمک بینش، در احساسات و رفتارهای خویش تغییراتی ایجاد میکنند. اشخاص با افشای مواد ناهشیار از طریق تفسیر رؤیاها و دیگر روشها میتوانند با مشکلات خویش در قبال خودشان و دیگران، بهتر کنار بیایند.) در هر چهار رویکرد مورد اشاره بر حل مشکلات از طریق کشف مواد ناهشیار تأکید میشود.
سنجش در روانکاوی
چون افشای مواد ناهشیار زمان میبرد، سنجش سوابق خانوادگی بیماران، رؤیاها و دیگر نکات در تمام دوره درمان با تحلیل ادامه مییابد. بعضی از روانکاوان در چند جلسه اول و برای اخذ سابقه خانوادگی و اجتماعی از رویکردی نسبتاً ساخت دار استفاده میکند درحالیکه عدهای دیگر در هفتههای نخست برای سنجش مناسب بودن درمان، تحلیل آزمایشی را پیش میگیرند. عده کمی از روانکاوان نیز در فرایند سنجش از آزمونهای فرافکن و آزمونهای دیگر استفاده میکنند. احتمالاً متداولترین آزمون مورداستفاده در این زمینه، آزمون رورشاخ است. آزمون فرافکن استانداردتری (که کمتر از آزمون رورشاخ مورداستفاده قرار میگیرد) به نام ( فن لکه جوهر هولتزمن) هم وجود دارد که در آن آزمودنیها به ۴۵ کارت حاوی لکههای جوهر پاسخ میدهند نمرهگذاری این آزمون آسانتر و پایایی آن بیش از پایایی آزمون رورشاخ است.
روانکاوی، رواندرمانی و مشاوره روانکاوانه
تداعی آزاد
روانکاو به کمک تداعی آزاد یعنی کشف هر چه به ذهن بیمار میرسد میتواند مواد ناهشیار ذهن وی را بررسی کند محتوای تداعیهای آزاد میتواند احساسات بدنی، احساسات درونی، تخیلات، افکار، خاطرات و وقایع اخیر باشد. خواباندن بیمار روی تخت میتواند تداعی ما را آزادتر کند. در تداعی آزاد چنین فرض میشود که مواد ناهشیار روی رفتار تأثیر میگذارند و با تداعی آزاد میتوانیم این مواد را وارد بخش هشیار ذهن کنیم.
خنثی بودن و همدلی
خنثی بودن و همدلی در روانکاوی دو مقوله سازگارند. روانکاو از بیمار میخواهد تداعی آزاد را انجام دهد و تاحدامکان سعی میکند به مطالبی که ربطی به بیمار ندارند نپردازد. برای مثال، بحث در مورد تعطیلات تحلیلگر یا عکسهای خانوادگی تحلیلگر ممکن است جلوی شناخت تحلیلگر نسبت به انگیزههای ناهشیار، احساسات و رفتار بیماران را بگیرد.
مقاومت
بیماران در جریان روانکاوی ممکن است مقاومت نشان دهند آن هم ناهشیارانه و بهصورت های متفاوت. بیماران ممکن است سر قرارها دیر حاضر شوند، قرارها را فراموش کنند یا علاقه خود را به درمان از دست بدهند. گاهی آنها در بهیادآوردن یا تداعی آزاد مشکل پیدا میکنند. گاهی نیز در بیرون از جلسه درمان، مقاومت به خرج میدهند مثلاً با افراط در مشروبخواری یا روابط نامشروع، مشکلات دیگر خود را بروز میدهند. یکی از انواع مشهور مقاومت، مقاومت انتقالی است یعنی هدایت و اداره کردن رابطه با درمانگر بهنحویکه تعامل مطلوب بیمار یا تعاملی که بیمار از آن واهمه دارد، ایجاد شود.